۱۳۸۹ شهریور ۲۲, دوشنبه

دور باطل اصلاح طلبي



پس از سپري شدن بيش از يك سال از كودتاي ننگين 22 خرداد سال گذشته، هنوز جريان اصلاح طلبي در حالت گيجي و منگي شوك حاصل از ضربه كودتا بسر مي برد و هنوز نتوانسته است خود را باز يابد و تكليف خود را با ولي فقيه و نظام جمهوري اسلامي مشخص كند. بطور قطع اين بلاتكليفي و سردرگمي حاكم بر كنشگران سياسي اين طيف، بر حاميان و آن بخش از مردم طرفدار آنان نيز سرايت يافته و امتيازي شده است در جهت منافع باند حاكم براي پيشبرد اهداف شوم و پليدشان.
درست برعكس جناح نظامي امنيتي حاكم كه هدف استراتژيك آنان چيزي نيست جز حفظ نظام سرتاپا آلوده جمهوري اسلامي و ماندن بر سرير قدرت به هر قيمتي كه شده حتي نابودي ايران و ايراني، اصلاح طلبان حكومتي تاكنون هيچ مانيفست سياسي، هيچ هدف گذاري بلند مدت يا ميان مدت استراتژيك بيرون نداده اند. اگر معتقد به نظام جمهوري اسلامي ديگري مي باشند، هيچ مشخصه اي از اين نظام جايگزين به بيرون درز نداده اند. اينكه اين نظام سياسي جديد ولي فقيه دارد يا ندارد، براي مردم مشخص نيست. حاكميت ملي و دمكراسي در كجاي اين نظام جديد قرار دارد، باز هم براي مردم نامشخص و مبهم است. هيچ چيز روشن، صريح، شفاف و قاطعي در پيشرو ندارند جز تكرار مولفه هاي آرماخواهي مردم ايران و طرح انبوهي از مطالبات و حقوق معوقه و معطل مانده ملت.
يادمان باشد كه آقاي ميرحسين موسوي قبل از برگزاري انتخابات رياست جمهوري حتي ابا داشت كه خود را اصلاح طلب خالص بنامد، بلكه خود را يك اصولگراي اصلاح طلب معرفي مي كرد. بارها و بارها از زبان و قلم آقايان موسوي و كروبي و گروه هاي اصلاح طلب، مفاهيم رعايت حقوق شهروندي، عدالت، آزادي و كرامت انساني، حاكميت ملي و غيره را شنيده ايم، اما آيا هدف و برنامه مشخص، شفاف و روشني براي محقق شدن اين آرمانهاي بزرگ مردم ايران از طرف آنان تبيين شده است؟
تمامي اين بيانيه ها و خطابه هاي صادر شده چيزي جز پند و اندرز به باند حاكم نبوده است. پايبندي به قانون اساسي يعني پايبندي به ولي فقيه و نظام آلوده جمهوري اسلامي و پايبندي به ولي فقيه يعني پايبندي به استبداد و اين دور باطل همچنان ادامه دارد تا به ابد. از اين نظام و از اين ولايت مطلقه فقيه انتظار رحم و شفقت و پايبندي به قانون و حقوق بشر و ساير ارزشهاي انساني مانند تقاضا از شير براي ندريدن و پاره نكردن شكار خويش است. بنظر مي آيد دعوت از شير براي گياهخواري بسيار آسانتر از تقاضاي اصلاحات براي نظام جمهوري اسلاميست. مردم ما مشكلي بر سر تشخيص آرمان هاي خود ندارند. همگان با پوست و گوشت و استخوان خويش نبود آزادي و عدالت را حس و لمس مي كنند و نقض آشكار حقوق مسلم خود را كه بزرگترين و مهمترين آن حق تعيين سرنوشت است، به وضوح مي بينند.
سوال اصلي از اصلاح طلبان اين است كه چطور و چگونه مي خواهند آرمان هاي معوقه اين ملت را مطالبه كنند و تحقق بخشند؟ شايد پاسخ شنويم با انتخابات آزاد. همانگونه كه بارها اين بحث انتخابات آزاد مطرح شده است، باز هم بايد پرسيد : انتخابات آزاد بر سر چه؟ موضوع انتخابات آزاد چه مي خواهد باشد؟ انتخابات مجدد رياست جمهوري؟ انتخابات مجلس خبرگان براي تعيين رهبر جديد؟ يا انتخابات بر تعيين رژيم جديد؟ تمامي موارد بالا براي برگزاري يك انتخابات، مغاير با قانون اساسي است كه اصلاح طلبان خود را مقيد به آن مي دانند. در ثاني انتخابات آزاد وقتي قابل اجراست كه شوراي نگهبان حذف شود و نظارت بين المللي صورت پذيرد. علاوه بر اين انتخابات آزاد را كه مي خواهد برگزار كند؟ مجري اين انتخابات آزاد چه مرجعي مي خواهد باشد؟ همين نظام و همين حكومت ؟!!!!
از روز هم روشن تر است كه انتظار از جمهوري اسلامي براي برگزاري يك انتخابات آزاد، انتظاري بس عبث و بيهوده است.
خوب توجه كنيد: وقتي هدفي روشن و مشخص در كار نيست، متعاقب آن برنامه و تاكتيكي هم در كار نخواهد بود. اصلاح طلبان تا زمانيكه تكليف خود را بطور مشخص با همين نظام موجود جمهوري اسلامي با همين ساختار و قانون اساسي و ولي فقيه روشن نكنند، نه تنها خود بلكه خيل طرفداران و حاميان خود را نيز اسير كلاف سردرگمي خواهند كرد كه تاكنون از آن خلاصي نداشته اند.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

جالب بود.